صنایع دستی
استان آذربایجان شرقی یکی از کانون های صنایع دستی ایران محسوب می شود. در این استان انواع فرش، قالیچه، جاجیم ، خورجین، گلیم، شال، گلیمچه، ظروف سفالی و سرامیک، اقسام سبد حصیری ، پارچه های پشمی و ابریشمی، سوزن دوزی، نقره سازی، قلاب بافی، حوله و پتوبافی، مفرش ( هر چیز گستردنی ) بافی، کفاشی و کفش دوزی و... موارد عمده صنایع دستی را تشکیل می دهند. صنایع دستی برجسته استان شامل قالی بافی، گلیم بافی، هنرهای چوبی ( خاتم، معرق، منبت و سبد و حصیر بافی)، دستبافت های سنتی ( پشمی، ابریشمی، جاجیم بافی)، چاپ های سنتی ، شیشه گری، سفال گری، فلزکاری ( قلم زنی، حکاکی و ملیله دوزی) ، رودوزی ها( سوزن دوزی، پته دوزی، شکمه دوزی و گلابتون دوزی) ، نمدمالی، کتاب آرایی ( مینیاتور، تذهیب ) است. در اینجا به معرفی تعدادی از انواع هنرهای دستی رایج در آذربایجان شرقی می پردازیم. تبریز از مراکز عمده قالی بافی ایران است و از زمان جانشینان هلاکوخان مغول و پس از آن ، مرکز داد و ستد قالی بوده است. در دوره صفوی نیز قالی های بسیار نفیس در آذربایجان بافته می شد. از این رو به جرئت می توان گفت که حفظ و احیای هنر قالی بافی در ایران مرهون هنرمندان قالیباف و بازرگانان آذربایجان است. امروز هم آذربایجان یکی از مراکز مهم تولید انواع قالی در ایران است و بافتن انواع قالی در بیشتر شهرها و روستاهای آذربایجان رواج کامل دارد و قالیبافی از صنایع دستی مهم استان محسوب می شود. تولیدات این هنر از نظر صادرات اهمیت بسیار دارد و یکی از اقلام صادراتی عمده ایران را تشکیل می دهد. این امر موجب اشتغال نیروی عظیم انسانی نیز شده است. صنعت قالیبافی در سراسر استان به صورت کارگاهی در مناطق شهری ، و تک بافی تقریباً در اغلب روستاهای آذربایجان رواج دارد و هر ساله تعداد قابل توجهی از انواع قالی و قالیچه در طرح ها و نقش های متنوع و بافت های گوناگون به بازارهای داخلی و خارجی عرضه می شود.
پارچه بافی
بافتن پارچه با دست ، خصوصاً پارچه های ابریشمی و زری از قدیم در ایران و همچنین آذربایجان شرقی معمول و متداول بوده است. چنانکه در دوره صفویه که به عصر طلا یی و درخشان بافندگی شهرت دارد، پارچه هایی از حریر ساده ، ابریشم زربفت و مخمل ابریشمی بافته شده، که نمونه هایی از آنها در موزه آستان قدس رضوی و موزه هنرهای تزیینی اصفهان موجود است.
نقره سازی
صنعت نقره سازی از دیر باز در تبریز رواج داشته است. تا 20 سال پیش حدود 25 کارگاه نقره سازی با 100 نفر هنرمند نقره کار در تبریز فعالیت داشتند. اما امروزه این هنر بی نظیر دستی در حال نابودی است و صاحبان این هنر به مشاغل دیگری روی آورده اند.
سفالگری و سرامیک سازی
محصولات سرامیک استان در چند کارگاه در شهر زنوز و تبریز تولید می شود. استادکاران سرامیک زنوز از نوع خاک مرغوب ( کائولن یا خاک چینی) استفاده می کنند. علاوه بر کارگاه های سرامیک سازی زنوز، در کوزه کنان شبستر هم صنعت سفالگری دارای سابقه ای بس طولانی است و تولیدات سفال آن در سراسر آذربایجان توزیع می شود. اخیراً کارگاه آموزش سفالگری در مرکز هنرهای سنتی میراث فرهنگی آذربایجان شرقی به آموزش علمی و هنری این صنعت پرداخته و هنرجویان بسیاری را آموزش داده است.
سوزن دوزی
سوزن دوزی در بخش ممقان در 50 کیلومتری غرب تبریز از دیرباز رواج داشته است. در سال های اخیر با توجه به درآمد اندکی که از این صنعت عاید هنرمند سوزن دوز می شد، به تدریج علاقه به این هنر کاهش یافت ؛ ولی با تلاش سازمان صنایع دستی، صنعت سوزن دوزی دوباره رونق یافته است. به جای ماده اولیه سوزن دوزی که در گذشته ابریشم طبیعی بود، امروزه از ابریشم مصنوعی استفاده می شود.
سبد بافی
در شهر تبریز، بافت سبد برای حمل نان و میوه رواج دارد. برای بافتن سبد از تـَرکـِه ( چوب انعطاف پذیر درخت ) درختان قره آغاج، سنجد، به، آلبالو و بید استفاده می شود. در شهر مراغه و روستاهای اطراف آن نیز سبدهای بسیار ظریفی از چوب موسون می بافند. در مرند و روستاهای بُناب و بهرام و کشکسرای ، از ساقه گندم برای ساخت سبد استفاده می شود.
آداب و رسوم
جشن های نوروزی
بیشترین نوروز خوانی ها به «سایاچی ها» اختصاص داشت.آنها در گشت و گذار خود از روستایی به روستایی دیگر و از شهری به شهری ، مژده ی آمدن بهار را می دادند. تدارک رسیدن نوروز از اوایل اسفند با خانه تکانی آغاز می شود. تمیز کردن و شستن تمام وسایل و سفید کردن خانه ها ، نشان از تغییر اساسی دارد، تغییری که مردم بدان باور دارند. گذشته از خانه تکانی می توان به سمنو پزی، سفره هفت سین ، آب چهل یاسین، دید و بازدید و سیزده به در اشاره کرد. در تمام این الگوها دو نماد سبزه و آب حضور دارند که با نشانه های دیگر، به ویژه نشانه های مذهبی تکمیل می گردند. سمنو غذایی مقدس است و وقت پختن آن زنان بدون وضو حضور نمی یابند. پس از پختن، سمنو را یک شب می گذارند بماند تا حضرت فاطمه (س) نقش پنجه خود را بر آن اندازد و سمنو را متبرک کند. در بیشتر مناطق به ویژه در گذشته، در سفره ی نوروز خوراکی هایی چون ماست دست نزده، برنج سفید پخته ( و گاه خام)، گوشت و اساساً غذاهایی می گذارند که نشانی از برکت و محصول خوب باشد. در کنار این غذاها، نمادهایی مانند آینه، تخم مرغ، سمنو، سبزه، شیرینی، و آب چهل یاسین می گذارند، یعنی ترکیبی از برکت و باروری. در بعضی از مناطق آذربایجان شرقی، مردم کاسه یا کوزه ای آب را برداشته و نزد روحانی محل می برند. این روحانی بر آن آب، چهل بار سوره یاسین می خواند و بر آن فوت می کند. سپس این آب متبرک را بر گوشه و کنار خانه، به ویژه بر دام ها و محصولات می ریزند و به کودکان می دهند. این آب علاوه بر آن که برکت و باروری را زیاد می کند و شفابخش است، از ازدیاد جانوران اهریمنی مانند مار و عقرب نیز جلوگیری می کند. گاه در این آب زعفران می ریزند و در این صورت هر یک از افراد خانواده لیوانی از آن را می خورند. از بیست روز مانده به عید، غلاتی مانند گندم، جو یا بعضی از حبوبات را سبز می کنند و بر سفره ، غله سبز شده را قرار می دهند. بعد از تحویل سال، کوچک ترها به دیدن بزرگ ترها می روند، عید مبارکی می گویند و عیدی می گیرند. دید و بازدیدها تا روز سیزدهم به طول می انجامد. در این روز، همه به صحرا می روند و به جشن و شادی می پردازند. در این روز همه ی سبزه ها به آب انداخته می شود. دخترها نیز در کنار سبزه ها با آرزوی ازدواج ، سبزه¬ای گره می زنند. در آیین های نوروزی ، در گذشتگان نیز جای خود را دارند؛ مردم پس از تحویل سال، نخست به گورستان می روند و سپس به دیدن کسانی می روند که عزیزی را به تازگی از دست داده و عزادارند. چند روز پس از عید خوانچه های عیدیانه آماده می شود. در هر خوانچه پارچه، کفش و جوراب، شیرینی، برنج خام و ... قرار دارد. این خوانچه ها، برای دختر خانواده که به تازگی به خانه شوهر رفته و نیز برای عروس خانواده که هنوز به خانه شوهرش نیامده، فرستاده می شود. همچنین مرسوم است که کودکان صبح روز عید ، کیسه کوچکی در دست بگیرند و به بازدید خانه های اقوام و آشنایان بروند. صاحبخانه ها نیز چیزهایی از قبیل تخم مرغ رنگ کرده ، گردو، شیرینی و ... و گاه مقداری پول و جوراب به آنها می دهند. در روستاها معمولاً کودکان به در خانه ی تمام اهالی می روند و عیدی می گیرند.
ماه رمضان
مردم این منطقه ضمن نظافت و خانه تکانی، از چند روز مانده به ماه مبارک رمضان به پیشواز این ماه می روند که در زبان محلی بدان « قاباخلاما » گویند . قاباخلاما سنتی است که حتما باید پیش از ماه رمضان اجرا شود تا همه جا برای حضور در میهمانی بزرگ خداوند آماده و پاکیزه باشد. در این میان ، نظافت و غبارروبی مساجد با همکاری مردم و روحانی محل نیز از اعمال قطعی است که از سال های دور در دیار آذربایجان انجام می شود . در برخی از نقاط آذربایجان، به دنبال حلول ماه مبارک رمضان ، مردم به خانه علما و بزرگان دینی رفته و فرا رسیدن بهار قرآن را به آنها تبریک می گویند . یکی از نخستین مراسم مورد توجه مردم آذربایجان شرقی در این ماه این است که افراد فامیل، دوستان و آشنایان به منزل خانوادههای داغداری که بستگان خود را به تازگی از دست دادهاند رفته و به آنها عرض تسلیت می کنند . این امر نشان از این موضوع است که آذری ها ماه رمضان را عید می دانند زیرا سنت تسلیت به بازماندگان یک متوفی ویژه اعیاد است به این صورت که هر گاه فردی در فامیل یا آشنایان مرحوم شود سایر بستگان در اولین عید پیش رو برای تسلای خاطر بازمانده و آرزوی این که از این پس شادی در آن خانه جاری باشد به خانه متوفی می روند. در شب دوم ماه رمضان نیز رسم بر این است که اعضای کوچک خانواده مانند پسرها و دخترها و عروس ها و دامادها به خانه بزرگترها رفته و افطار می کنند. افطاری دادن یکی از رسوم ویژه این ماه در آذربایجان شرقی است به ویژه اینکه این رسم در تبریز از رونق بسیاری برخوردار است. میهمانی افطار با دعوت قبلی مرسوم است به طوری که امروزه دعوت میهمانان از اواسط ماه شعبان آغاز میشود. در برخی از خانواده های پرجمعیت وضعیت به گونه ای است که به غیر از یکی دو روز، اعضای یک خانواده تمام افطاری های ماه مبارک رمضان را در منازل دوست و فامیل مهمان هستند. سفره های افطاری به ویژه در تبریز از تشریفات خاصی برخوردار بوده به طوری که تنوع غذایی و رنگینی این مراسم در دیگر نقاط کشور به چشم نمی خورد. تنوع غذایی و تزیین سفره های افطاری در این ماه بسیار قابل توجه است. سوپ یا آش همواره یک پای ثابت غذاهای آذربایجان شرقی است. برنج و خورشت های مختلف بسته به توان خانواده ها از کباب و مرغ گرفته تا قیمه و قورمه سبزی مورد استفاده قرار میگیرد. پیشغذا هم از عناصر مهم سفره افطاری است که در این میان فرنی، شیر برنج، انواع دلمه، کتلت، کوکو، سالاد، اهری، حلوا، خرما و انواع مربا بیشتر مورد استفاده قرار می گیرند. وجود خرما در سفره افطاری از ملزومات محسوب می شود زیراعقیده مردم منطقه بر این است که افطاری حضرت امیر (ع) با خرما آغاز می شد و بر این موضوع اصرار وجود دارد. در برخی نقاط آذربایجان شرقی، سفره افطاری بسیار ساده بوده و از خرما و شیر و پنیر و ماست تشکیل میشود. البته باید به این نکته اشاره کرد که در این مناطق سفره شام با اندکی وقفه از مراسم افطار برگزار می¬شود. برخلاف مراسم افطار در آذربایجان شرقی، آداب و رسوم سحری بسیار ساده و سبک است. اغلب مردم به هنگام سحر از غذاهای سبک مانند کره و پنیر و ماست و ... استفاده می کنند. چای نیز یک پای ثابت سفره سحری است. مراسم احیا نیز از لحظات روحانی و به یاد ماندنی است که مردم این منطقه سعی می کنند از فیض این شبها به دور نمانند. در آذربایجان شرقی مردان در مساجد تا به سحر به دعا و نیایش مشغولند اما زنان نیز اغلب به نوبت در خانه یکی از همسایگان جمع شده و به مراسم ویژه این شب ها می پردازند . مردم تبریز علاقه خاصی به « احسان » در ماه مبارک رمضان دارند . پخش مواد غذایی به صورت غیر مستقیم ، افطاری در محلات فقیرنشین ، قرض الحسنه ، توزیع کفش و لباس در مدارس ، افطاری به دانش آموزان فقیر به همراه اولیای آنها در مدارس از رسوم تبریزیها در ماه مبارک رمضان است . از نکات جالب توجه ماه رمضان، رعایت حرمت این ماه از سوی هموطنان ادیان دیگر ساکن در تبریز است که این موضوع از سالیان دور همواره مورد توجه و احترام مسلمانان بوده است.پیشینه رویت هلال ماه در روستاهای آذربایجان شرقی حکایتهای جالبی دارد . پیش از اینکه رادیو و تلویزیون وارد جامعه ایران شود روستاییان برای رویت هلال ماه به پشت بام ها می رفتند و ساعت ها منتظر میماندند. همزمان آنها چندین سوار به روستاها و شهرهای اطراف می فرستادند تا خبر رویت هلال ماه بیاورد. یادآور می شود برخی مراسم ، آیینها و سنتهای ماه رمضان در آذربایجان شرقی متداول است که ویژه یک منطقه و حتی یک روستا به شمار می آید . در کتاب وفاق اجتماعی در آذربایجان شرقی نوشته فهیمه حسین زاده در مورد مراسم روستاهای حومه شهرستان شبستر آمده است : از جمله مراسم ویژه این منطقه در ماه مبارک رمضان این است که روز پانزدهم این ماه ، جوانان درب خانه¬ها را می¬کوبند و با شعر به زبان محلی می¬گویند: « پانزدهم ماه رمضان میهمان شماییم » . در این هنگام صاحبخانه سنجد و گردو به آنها می دهد ابراهیم حق پرست ، در مجموعه پژوهشی«رمضان در فرهنگ مردم» می نویسد : در برخی از روستاهای آذربایجان شرقی از جمله حومه شبستر ، مراغه ، تسوج و اهر مراسم « کیسه دوزی » در روزهای خاص این ماه متداول است . آخرین جمعه ماه رمضان ، 27 ماه رمضان یا آخرین پنجشنبه این ماه روزی است که در نقاط مختلف استان ، زنان و دختران گرد هم آمده و هر خانواده برای خود کیسه ای می دوزد. سپس مقداری پول در این کیسه ها می گذارند و بر آن دعا خوانده فوت می کنند و این را تا سال دیگر در صندوقچه خود نگاه می دارند. این کیسه را " برکت کیسه سی " یا کیسه برکت نامیده و اعتقاد دارند بدین صورت هرگز دچار فقر و بی پولی نخواهند شد. در برخی از مناطق آذربایجان شرقی ازجمله توابع جلفا روز 27 ماه رمضان مصادف با مرگ ابن ملجم جشن می گیرند . در این روز ، جوانان با چوب و کاه آدمک ابن ملجم را ساخته و پس از گرداندن در کوچه های محل روی آن نفت ریخته و می سوزانند . در برخی منابع اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی آذربایجان شرقی نیز آمده است : در برخی از روستاهای آذربایجان شرقی ، جمعه آخر ماه رمضان زنانیکه بچه دار نمی شوند هنگام عصر به مسجد رفته و 2 رکعت نماز حاجت به جا می آورند . سپس از مسجد خارج شده و به منزل هفت زن که اسم آنها فاطمه است رفته و از هرکدام یک تکه پارچه میگیرند . آنها از پارچههای یاد شده پیراهنی بچه گانه به نام پیراهن فاطمه دوخته و نزد خود نگاه می دارند وعقیده دارند تا ماه رمضان سال آینده حتما بچه دار خواهند شد. در توابع شهرستان مراغه نیز رسم بر این است حدود دو هفته مانده به ماه مبارک رمضان، هر خانواده بسته به توان خود حیوانی قربانی کرده و گوشت آنرا پخته و در یخچال یا به صورت سنتی ( قورما) نگاه می دارند. این خانواده ها تا پایان ماه رمضان در مراسم سحر و افطار از گوشت حیوان قربانی شده استفاده کرده و عقیده دارند برکت خانه آنها افزایش می یابد. با توجه به آنچه گفته شد ، آیینهای ویژه ماه رمضان در آذربایجان شرقی همسان با گستره عمق تمدن و فرهنگ مردم این منطقه از تنوع بالایی برخوردار است . با مطالعه مراسم ویژه ماه مبارک رمضان در آذربایجان این نکته بیشتر نمایان می شود که سنتهای ماه بهار قرآن حتی بیشتر از مراسم بهار طبیعت مورد اقبال و احترام عمومی است.
مراسم دهه محرم و سوگواری ها
• تشکیل دسته جات شاخسِی واخسِی ( شاه حسین، وای حسین)
• تشکیل دسته جات سینه زنی و زنجیرزنی و نوحه خوانی در مساجد و تکایا
• شبیه خوانی یا تعزیه - شمع سوزی در مساجد در بعد از ظهر روز تاسوعا
• طشت گذاری جهت سیراب کردن عزاداران با انواع شربت ها و اطعام
• گـِل مالی بر سر و روی خود در روز عاشورا
• جوش زدن عَـلَم ؛ یعنی علم را می چرخانند ؛ لنگرهایی که علم موقع حرکت به سوی کسی پیدا می کند نشانه ی برآورده شدن حاجت آن شخص است
• قفل زنی ؛ یعنی آویختن قفل از پوست بدن
• ذغال مالی بر صورت به منظور نشان دادن پریشان حالی
• تزیین اسبی به نشانه اسب امام حسین(ع)
• ادای نذر، و سیاه پوشیدن در طول ماه محرم
• مراسم روز سوم و چهلم ( اربعین حسینی) عاشورا
آیین ها و جشن های ملی
شب چله
شب چله طولانی ترین شب سال محسوب می شود و مراسم آن اغلب نوعی شب نشینی فامیلی و دوستانه است. در این شب نشینی انواع خوراکی های زمستانی یعنی خشکبار و شیرینی خورده می شود. خوردن میوه های بهاره و تابستانی که به ترفندهای مختلف تا اولین شب زمستان نگهداری شده اند، به نوعی اصرار بر وجود بهار و تابستان گرم و پر برکت است. پختن برنج سفید نیز در شب چله ی بزرگ یا یلدا نوعی جادوی سفید برای سفید روزی و نیکبختی در زمستان سیاه و سرد به شمار می رود. بیشترین مراسم زمستانی به چله کوچک مربوط می شود که سخت ترین و سردترین روزهای زمستان را در بر می گیرد. در بیشتر روستاها و گاه مناطق شهری آذربایجان شرقی، آیین های مشترکی در این خصوص وجود دارد. بر افروختن آتش بر پشت بام ها و گاه تیراندازی یا سر و صدا کردن ، معمول ترین و رایج ترین آداب مربوط به چله کوچک است. گمان بر این است که با افروختن آتش و سر و صدا، پیرزن سرما یا «قاری نَـنـَه» ترسیده و فرار می کند.
چهارشنبه سوری
چهار آتش افروزی در چهار چهارشنبه به عدد رمزی چهار اشاره دارد. فیثاغورث عدد چهار را اصل و ریشه طبیعت جاودان می داند. چهار طبع انسانی، چهار عنصر حیات ، نشان از وجهی مهم و مثبت دارند که اگر چه به تدریج شکل گرفته، اما امر واحدی است. بنابراین عدد چهار در این آیین، حکایت از چهار وجه طبیعت دارد که به تدریج عنصری واحد یعنی طبیعت، سال، مکان یا هر پدیده چهار وجهی را می سازند. به این ترتیب که اولین چهارشنبه منسوب به باد است و در آن نیز باد می آید. دومی خاک، سومی آتش و سرانجام آب که در این زمان از یخ بستن خاک کاسته می شود و زمین نفس می کشد. صبح آخرین چهارشنبه سوری مردم بر سر آب رفته و از روی آن می پرند و می خوانند: آتیل ماتیل چرشنبه( عاطل و باطل شود چهارشنبه) بختیم آچیل چرشنبه(بختم بازشود چهارشنبه ) اگر آب را نماد باروری بدانیم، آخرین چهارشنبه اسفند با باروری طبیعت همراه است. در روستاها معتقدند که چهارشنبه آخر سال، «چرشنبه خاتون» است. به همین دلیل زنان بالای اجاق خوراک پزی با آرد شکل زنی زیبا را می کشند و زیر آن یک آینه و شانه می گذارند تا وقتی چهارشنبه خاتون آمد سرش را شانه بزند. چهارشنبه خاتون تأکیدی بر بارور شدن زمین در آخرین روزهای اسفند است. در میان مردم آذربایجان شرقی ، هر یک از چهارشنبه ها نامی دارند. مفصل ترین مراسم ، متعلق به آخرین چهارشنبه سوری است که در آن شب حتماً برنج سفید پخته و به همراه آجیل و شیرینی بر سفره می گذارند. پسران جوان یا نوجوان شالی برداشته و از سوراخ بالای بام خانه ( که عمدتاً برای تعویض هوا و خارج شدن دود تنور تعبیه شده) شال خود را پایین می اندازند. صاحبخانه نیز به فراخور حال خود، مقداری آجیل، شیرینی یا تخم مرغ در گوشه شال می بندد تا پسر آن را بالا بکشد. چنانچه پسر، خواهان دختر خانواده باشد، شال را بالا نمی کشد. چنانچه خانواده ی دختر راضی باشد، نشانه ای از دختر را به شال می بندند. رسم شال اندازی در بیشتر نقاط آذربایجان رایج بود و هنوز هم در بعضی از روستاها انجام می شود. صبح آخرین چهارشنبه ، زنان بر سر رود یا چشمه رفته ، کوزه ها را پر از آب می کنند. آنها خود زودتر ازهمه از روی آب می پرند، گاه دام ها را برای گذشتن از آب به سرچشمه یا رود می برند. از آبی که از آنجا آورده شده، برای خمیر کردن ، روشن کردن سماور و یا پختن غذا استفاده می شود. از جمله مراسم دیگری که در این روز معمول است، فرستادن خوانچه ای از میوه و شیرینی برای عروس خانواده است. در شب چله نیز خوانچه ای نظیر همین فرستاده می شود. خوردن هفت دانه ی روغنی، شیرینی یا غله نیز از مراسم رایج مربوط به چهارشنبه سوری در آذربایجان شرقی است. درست کردن هفت نوع خوراکی شیرین ( هفت لون) در این روز معمول است. در بعضی نقاط، شیرینی گلابیه، گردو، بادام، پسته، میوه، سیب، پرتقال و نخود و کشمش ، ترکیب هفت لون را تشکیل می دهند. دو رسم جالب در آخرین چهارشنبه سال در آذربایجان شرقی دیده شده که حاوی نکات رمزی و نمادین بسیار است. در روستای قوریجان، زنان داخل پوست گردو، شمع روشنی می گذارند و آن را روی آب به صورت شناور رها می کنند. در همان حال پسرانی که نیت کرده اند، صبح زود در آب شنا می کنند. دومین رسم به عشایر کلیبر برمی گردد. آنها در چهارشنبه سوری ، صبح زود در دو نقطه مقابل یکدیگر با فاصله ای نه چندان زیاد از هم ، آتش بزرگی بر می افروزند و دام هایشان را از میان دو آتش عبور می دهند. پس از آن از آبی که از نهر آورده اند به حیوان ها می دهند.
جاذبههای تاریخی
روستای مجارشین
موزهٔ آذربایجان؛ تبریز
مقبرهالشعرا؛ تبریز
رصدخانه؛ مراغه
پلدختر؛ میانه
آرامگاه شیخ شهابالدین اهری؛ اهر
روستای کندوان؛ اسکو
قلعهٔ بابک؛ کلیبرو
کلیسای سن استپانوس؛ جلفا
• آرامگاه شیخ شهابالدین اهری.
• آرامگاه شیخ محمود شبستری.
• روستای تاریخی مجارشین
• رصدخانه مراغه.
• ارگ تبریز.
• بازار اهر.
• تپه طاحونه (دیرمان تپهسی)در بستان آباد
• بازار تبریز.
• کاروانسراهای تیکمه داش بستان اباد
• پل خداآفرین کلیبر.
• قلعه و روستای مردانقم
• پل دختر میانه.
• پل میانه.
• تپهٔ اژدهاداشی اهر.
• تپهٔ امامچای سراب.
• تپهٔ عجبشیر.
• تپهٔ قرهتپهٔ تبریز.
• تپهٔ قرهتپهٔ شبستر.
• تپهٔ قلعهجوق سراب.
• تپهٔ کولتپهٔ مرند.
• تپهٔ مصلی آذرشهر.
• حمام کردشت جلفا.
• گورستانهای آبادیهای دیزناب و امینآباد در بستان آباد.
• خانهٔ مشروطیت تبریز.
• روستای اشتبین جلفا.
• روستای کندوان اسکو.
• سنگنبشهٔ رازلیق سراب.
• سنگنبشهٔ سغندل ورزقان.
• سنگنبشهٔ نشتبان سراب.
• کاروانسراهای شبلی در بستان آباد
• عمارت ایلگلی تبریز.
• عمارت ربع رشیدی تبریز.
• غار قدمگاه آذرشهر.
• قلعهٔ آقگنبد جزیره اسلامی.
• قلعهٔ آوارسین کلیبر.
• قلعهٔ آیی قلعهسی سراب.
• قلعهٔ بابک کلیبر.
• قلعهٔ پشتاب اهر.
• قلعهٔ جوشین ورزقان.
• قلعهٔ سنسارود مرند.
• قلعه ضحاک شهرستان هشترود.
• قلعهٔ قهقههٔ اهر.
• قلعهٔ قیز قالاسی میانه.
• قلعهٔ قیزلار قالاسی مراغه.
• قلعهٔ کردشت جلفا.
• قلعهٔ نوردوز اهر.
• کاخ شهرداری تبریز.
• کلیسای سرکیس مقدس تبریز.
• کلیسای سن استپانوس جلفا.
• کلیسای شوغات تبریز.
• کلیسای مریم مقدس تبریز.
• کلیسای موجومبار مرند.
• گنبد سرخ مراغه.
• گنبد غفاریهٔ مراغه.
• گنبد کبود مراغه.
• گنبد گویبرج مراغه.
• گنبد مدور مراغه.
• گورستان پینهشلوار تبریز.
• مسجد روستای جانبهان در بستان آباد.
• مسجد جامع اهر.
• مسجد جامع تبریز.
• مسجد جامع خسروشهر.
• مسجد جامع تسوج شبستر.
• مسجد جامع مراغه.
• مسجد جامع مرند.
• مسجد عینالی تبریز.
• مسجد کبود تبریز.
• مسجد میدان بناب.
• مقبرهالشعرای تبریز.
• منطقهٔ قوبول درهسی اهر.
• موزهٔ آذربایجان تبریز.
• موزهٔ ارامنهٔ تبریز.
• موزهٔ حیاتوحش تبریز.
• موزهٔ مراغه.
• موزه مردم شناسی بناب.
• مسجد جامع مهرآباد بناب.
• مسجد اسماعیل بیگ بناب.
• روستای تاریخی صور بناب.
• حمام تاریخی مهرآباد بناب.
• پل پنج چشمه بناب.
• قلعهٔ دختر بناب.
• حمام تاریخی حاج فتح الله بناب.
• راسته بازار بناب.
جاذبه های گردشگری
فهرست جاذبههای طبیعی استان آذربایجان شرقی
• تالاب قوریگل بستانآباد
• آبگرم درمانی بستانآباد
• دره زیبای شاهیوردی بستان اباد در دامنه کوه جام سهند
• آبشار آسیابخرابه جلفا
• آبشار سرکنددیزج شبستر
• آبشار عیشآباد مرند
• آبگرم قلعهکندی کلیبر
• آبگرم متعلق کلیبر
• پناهگاه حیاتوحش کیامکی
• تالاب قرهقشون
• جزیره آرزو
• جزیره اسپیر
• جزیره اسلامی
• جزیره اشک
• جزیره کبودان
• تالاب آلمالو گلی بستان آباد
• جنگلهای ارسباران
• کوه حیدربابا در بستان آباد
• چشمه آبرس سراب
• چشمه آبگرم سراب
• پیست اسکی سهند در بستان اباد
• چشمه اللهحق سراب
• چشمه تاپتاپان آذرشهر
• چشمه صوفیان شبستر
• چشمه کندوان اسکو
• چشمه گشایش مراغه
• چشمه شورسوی چایباغی مراغه
• دره پیغام کلیبر
• دره سعیدآباد بستانآباد
• دره گشایش مراغه
• دره لیقوان تبریز
• غار اسکندر بستانآباد
• غار آقبلاغ بستانآباد
• غار دوگیجان مرند
• غار کبوتر مراغه
• پل پنج چشم بناب
• مراتع سرسبز روستای صور بناب
آشنایی با استان
استان آذربایجان شرقی از سمت شمال به جمهوریهای آذربایجان و ارمنستان، از سمت غرب و جنوب غرب به استان آذربایجان غربی، از سمت شرق به استان اردبیل و از سمت جنوب شرق به استان زنجان محدود شدهاست. این استان دارای آب و هوای سرد کوهستانی بوده و کلّ محدودهٔ استان را کوهها و ارتفاعات تشکیل دادهاند. این استان محل اتصال دو رشته کوه مهم و اصلی کوههای ایران، یعنی البرز و زاگرس است. مرکز استان آذربایجان شرقی، کلانشهر تبریز است. از شهرهای مهم و اقماری این استان میتوان به مراغه، مرند، میانه و اهر اشاره کرد. استان آذربایجان شرقی با ۴۵٬۴۸۱ کیلومتر مربع مساحت، حدود 8/2 درصد از وسعت کل ایران را به خود اختصاص دادهاست از این جهت، یازدهمین استان بزرگ ایران محسوب میشود. این استان در شمال غرب کشور و بین مدارهای ۳۶ درجه و ۴۵ دقیقه تا ۳۹ درجه و ۲۶ دقیقهٔ عرض شمالی و نصفالنهارهای ۴۵ درجه و ۵ دقیقه تا ۴۸ درجه و ۲۲ دقیقهٔ طول شرقی جای گرفتهاست.
استان آذربایجان شرقی ۲۰۰ کیلومتر با جمهوری آذربایجان و ۳۵ کیلومتر با ارمنستان از سمت شمال مرز مشترک دارد. این استان همچنین ۴۲۰ کیلومتر با استان آذربایجان غربی از سمت غرب و جنوب غرب، ۴۰۰ کیلومتر با استان اردبیل از سمت شرق و ۱۴۵ کیلومتر با استان زنجان از سمت جنوب هممرز است.
ویژگیهای طبیعی
استان آذربایجان شرقی از هفت واحد کوهستانی تشکیل یافتهاست. رشتهکوه قرهداغ (ارسباران) شمالیترین این واحدها بوده که از دیوانداغ آغاز شده و به درهٔ رود درهرود منتهی میگردد. رشتهکوه قوشهداغ که از جنوب قرهداغ شروع شده و به سبلان ختم میشود. تودهٔ آتشفشانی سبلان که ۴۸۱۱ متر ارتفاع داشته و مرز مشترک میان استانهای آذربایجان شرقی و اردبیل محسوب میشود. رشتهکوههای میشو و مورو که از غرب و مرکز استان آغاز شده و به ارتفاعات عون بن علی و شبلی منتهی میشوند. رشتهکوه بزقوش که با ۳۳۰۳ متر ارتفاع، مرز بین شهرستانهای میانه و سراب به شمار میرود. تودهٔ آتشفشانی سهند در جنوب تبریز که ۳۷۰۷ متر ارتفاع دارد. رشتهکوه اربط (تخت سلیمان)که از دامنههای جنوبی سهند شروع شده و به سمت جنوب امتداد مییابد.
جغرافیای زیست محیطی
ستان آذربایجان شرقی ویژگیهای زمین شناختی و توپوگرافیكی جالب توجهی دارد. قله سبلان با متر بلندترین نقطه آن در مرزبا استان اردبیل است. پستترین ناحیه استان نیز با 1220 متر در حوالیدریاچه ارومیه قرار دارد. ارتفاعات این استان در سه ناحیه شمالی (كوههای قره داغ)، مركزی (سهند و بزقوش) وكوههای جنوبی (قافلانتی) كشیده شدهاند. سیمای طبیعی آذربایجان شرقی، از هفت واحد کوهستانی و درهها و جلگههای میان آنها تشکیل یافتهاست. شمالیترین و بزرگترین این واحدها رشتهکوه قراداغ یا ارسباران میباشد که از دیوانداغ در منتهیالیه غربی استان شروع شده و پس از عبور از شهرستانهای مرند، ورزقان، اهر و کلیبر و حدود شمالی شهرستانهای شبستر و تبریز، به درهٔ رودخانهٔ درهرود ختم میشود. دومین عارضهٔ توپوگرافیک استان، رشتهکوه قوشاداغ میباشد که از شاخهٔ جنوبی رشتهکوه قراداغ منشعب شده و به سمت شرق کشیده میشود و در منتهیالیه شرقی خود به تودهٔ عظیم آتشفشانی سبلان ختم میشود. این رشتهکوه با ۳۱۵۰ متر ارتفاع، شهرستان اهر را از شهرستانهای هریس و سراب جدا میسازد. سبلان با ۴۸۱۱ متر ارتفاع، خطالرأس مرز مشترک آذربایجان شرقی و استان اردبیل محسوب میشود. رشتهکوه میشو و رشتهکوه مرو، چهارمین واحد کوهستانی را در غرب و مرکز استان به وجود میآورند. این رشتهکوهها از شمال دریاچهٔ ارومیه، توسط ارتفاعات عینالی و شبلی تا نواحی شمال شرقی کلانشهر تبریز کشیده میشوند و قلهٔ ۳۱۵۵ متری رشتهکوه میشو، شهرستانهای مرند و شبستر را از هم جدا میکند. پنجمین واحد توپوگرافیک آذربایجان شرقی، رشتهکوه بزقوش میباشد. این رشتهکوه به همراه مجتمع آتشفشانی سهند، سومین ردیف رشتهکوههای شرقی استان را پس از قراداغ و قوشاداغ به وجود میآورد و قلهٔ ۳۳۰۳ متری آن، مرز بین شهرستانهای میانه و سراب بهشمار میرود. سهند با ۳۷۰۷ متر ارتفاع، ششمین واحد کوهستانی آذربایجان شرقی، تودهٔ عظیم آتشفشانی دیگری است که قلل زیبای آن، مناظر جنوبی کلانشهر تبریز را بهوجود میآورند. رشتهکوه اربط یا تخت سلیمان هفتمین و جنوبیترین عارضهٔ توپوگرافیک استان میباشد که از دامنههای جنوبی سهند شروع شده و به سمت جنوب کشیده شده است.
خصوصیات آب و هوایی
تنوع شرایط اقلیمی و آب و هوا در مناطق مختلف آذربایجان شرقی، مشخصهٔ بارز وضعیت طبیعی آن است. استان از لحاظ اقلیمی تحت تأثیر آب و هوای مدیترانهای قرار دارد، بهطوری که قسمت عمدهای از آن را اقلیم «نیمه خشک سرد»، مناطقی از آن را اقلیم «نیمه مرطوب سرد» و قسمت دیگر را اقلیم «نیمه خشک معتدل» تحت تأثیر خود قرار دادهاست. استان آذربایجان شرقی به دلیل وسعت زیاد دارای آب و هوای متنوع میباشد به طوری که بیشترین دمای ثبت شده در شهرهای میانه و جلفا میباشد که مردم این شهرها دمای ۴۵ + درجه بالای صفر را تجربه کردهاند و همچنین کمترین دمای ثبت شده در استان و در کلیه شهرهای ایران مربوط به بستان آباد با دمای ۴۶ - درجه زیر صفر میباشد. میانگین بارندگی سالیانه ۲۵۰ الی ۳۰۰ میلیمتر میباشد. آب و هوای استان آذربایجان شرقی بطور كلی سرد و خشك است. موقعیت جغرافیایی و فضایكوهستانی آن از عوامل برودت و سردی در نواحی كوهستانی، اثرات ملایم كننده بخارهای دریای خزر و ارتفاع اندك از عوامل اعتدال آب و هوای در نواحی پست است. متوسط درجه حرارت از 9/8 درجه در تبریز تا 2/20 درجه سانتیگراد در مراغه متغیر است. میانگین حداقلدرجه حرارت در زمستانها به 1- درجه سانتیگراد میرسد و با توجه به تغییرات هوا و درجه حرارت، بهترینفصل و ایام مسافرت به استان آذربایجان شرقی، بهار و تابستان میباشد.
جمعیت
این استان در سال 1375 حدود 3278000 هزار نفر جمعیت داشت كه 28/60 درصد آن شهرنشین و72/39 درصد آن روستانشین و عشایر بودهاند. شهر تبریز با بیش از یك میلیون و یكصد و هفتاد هزار نفرجمعیت یكی از پرجمعیتترین شهرهای ایران و استان آذربایجان شرقی است. بر پایهٔ سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال ۱۳۹۰ خورشیدی، جمعیت استان آذربایجان شرقی در این سال بالغ بر ۳٬۷۲۴٬۶۲۰ نفر بوده که نزدیک ۵ درصد از جمعیت کل ایران را به خود اختصاص دادهاست. برهمین اساس، ۱٬۸۸۲٬۰۳۱ نفر مرد و ۱٬۸۴۲٬۵۸۹ نفر زن در قالب ۱٬۰۸۶٬۰۸۳ خانوار ساکن این استان بودهاند جمعیت استان در مقایسه با سال ۱۳۸۵ نزدیک به ۵/۵ درصد افزایش یافتهاست. در سرشماری سال ۱۳۹۰ خورشیدی، تبریز با جمعیتی بالغ بر ۱٬۶۹۵٬۰۹۴ نفر، پرجمعیتترین و چاراویماق با جمعیتی بالغ بر ۳۲٬۷۴۵ نفر، کمجمعیتترین شهر استان آذربایجان شرقی بودهاست. تعداد آبادیهای استان در سال ۹۰ دو هزار و ۷۳۱ آبادی و ۲۰ آبادی استان خالی از سکنه هستند. آذربایجان شرقی رتبهٔ اول صادرات غیرنفتی در کشور را داراست. همچنین این استان امنترین و کمجرمترین استان ایران به شمار میرود.